چه زمان باید به تعطیلات برویم؟ ۱۰ علامتی که میگوید به تعطیلات نیاز داریم_اسپایدر

نوشته و ویرایش شده توسط تیم اسپایدر
تعداد بسیاری از ما فکر میکنیم که رفتن به تعطیلات، «نیاز» لوکس است که احتمالا یک بار در سال به آن نیاز داریم. اما حقیقت این است که در تعداد بسیاری اوقات، یک «نیاز سریع» برای سلامت جسم و روان ما محسوب میبشود.
دکتر هانا پاتل، پزشک عمومی و کارشناس سلامت روان در بریتانیا به فوربس میگوید:
«استراحتهای منظم برای تجدید انرژی ذهنی و فیزیکی بدن کاملاً الزامیاند.»
در ادامه، به ۱۰ نشانهی آشکار میپردازیم که اگر آنها را در خود میبینید، دیگر جای هیچ شکی نیست: باید مقداری از همه چیز فاصله بگیرید، حتی اگر فقط برای چند روز.
۱. تحملتان پایین آمده و سریع از کوره در میروید
اگر کوچکترین مشکل یا تأخیر، شما را عصبی و بیقرار میکند یا اگر حس میکنید کنترل خشمگینیتان را از دست دادهاید، به گمان زیاد از «استرس مزمن» رنج میبرید.
این عکس العمل به علت فعال ماندن مداوم سیستم جنگ و گریز (Fight or Flight) در بدن اتفاق میافتد. این سیستم قدیمی بشری علتهوشیاری شما در زمان خطر میبشود و در صورت فعال بودن مدام شما را خسته میکند.
زنگ خطر: امکان پذیر اطرافیانتان حرف های باشند «زیاد سریع غمگین میشی» یا «همه چیزو جدی میگیری».
چه باید کرد؟ تنها چند روز دور شدن از محیط کاری، خانواده یا حتی فضای دیجیتال، میتواند پشتیبانی کند مجدد با ذهنی آرام و پایدار به زندگی برگردید.
۲. عادتهای ناسالم اشکار کردهاید (از تغذیه تا موبایل)
غذاهای ناسالم، خواب بینظم، بیحوصلگی برای ورزش، اعتیاد به گوشی و شبکههای اجتماعی همه نشانههای آن می باشند که بدن و ذهن شما به بنبست رسیدهاند و با این کارها تلاش دارند از بنبست خارج شوند. اما حقیقت این است که راه حل خروج از تنگنا این نیست. شما برای خروج از تنگنا نباید به طنابهای پوسیده چنگ بزنید.
زنگ خطر: آیا زیاد تر شبها با گوشی به خواب میروید؟ آیا غذا خوردن فقط برای سیر شدن است، نه لذت بردن؟ اینها علامتهای مهماند.
چه باید کرد؟ تعطیلاتی که در آن خبری از نوتیفیکیشن، سختی کاری و تصمیمگیریهای تکراری نباشد، پشتیبانی میکند تا مجدد به زندگی متعادل بازگردید.
۳. اشتباهاتتان زیاد تر شده، تمرکز ندارید
اگر کارهایی که قبلاً با دقت انجام میدادید، اکنون پر از نادرست شدهاند، یا اگر نمیتوانید حتی ۵ دقیقه روی یک نوشته تمرکز کنید، وقتش رسیده ترمز بکشید. راه حل مقابله با این مشکل تنبیه خود و سختتر کار کردن نیست. هنگامی ماشین جوش میآورد به جای گاز دادن باید بزنید کنار و استراحت کنید.
زنگ خطر: فراموشکاری، نادرست در کارهای ساده، تکرار سوالات و ناتوانی در تصمیمگیری از نشانههای خستگی ذهنی می باشند.
چه باید کرد؟ حتی یک سفر مختصر به دل طبیعت یا جایی که ذهن زمان «سکوت» اشکار کند، پشتیبانی بزرگی به بازسازی مغز شما خواهد کرد.
۴. خوابتان بههم ریخته و همیشه حس خستگی دارید
اگر شبها ساعتها در رختخواب غلت میزنید، یا صبح با زنگ چندبارهی آلارم از خواب بیدار میشوید، یعنی چرخهی خواب بدنتان دچار اختلال شده است.
خواب، کلید مهم سلامت مغز و تنظیم احساسات ماست. اما هنگامی استرس زیاد بشود، کیفیت خواب به شدت افت مییابد.
زنگ خطر: آیا در طول روز چرت میزنید یا با وجود خواب طویل، باز هم خستهاید؟ این یک علامت آشکار است.
چه باید کرد؟ چند روز خوابیدن بدون آلارم، در محیطی دور از سختی روانی، همانند یک داروی طبیعی عمل میکند و خوابتان را منظمتر خواهد کرد.
۵. زندگی شخصیتان را فراموش کردهاید
هنگامی آنقدر دچار کار، پروژهها، ماموریت های و مسئولیتها هستید که دیگر هنگامی برای دیدن دوستان، بودن کنار خانواده یا حتی خودتان ندارید، یعنی زمان یک استراحت مختصر فرا رسیده است. شما یک ربات نیستید. شما به روابط اجتماعی، دوستان، تفریح و زندگی احتیاج دارید.
زنگ خطر: اگر مدام قرارهای دوستانه را لغو میکنید، تماسها را جواب نمیدهید و به جای معاشرت، فقط میخواهید «استراحت تنهایی» کنید، باید تجدیدنظر کنید.
چه باید کرد؟ تعطیلات فقط برای خوابیدن نیست. فرصتیست برای برگشت به زندگی واقعی، به افرادی که دوستشان دارید، و به خودِ واقعیتان.
۶. به سفر رفتن دیگران حسادتتان میکنید
اگر عکسهای سفر دیگران در اینستاگرام یا استوریهای خانوادگی روی واتساپ به جای این که شما را خوشحال کند، غمگین میکند باید مواظب باشید. فکر نکنید این حس یک حسادت ساده است. شما خسته شدهاید و دلتان میخواهد به تعطیلات بروید و نفسی بکشید.
زنگ خطر: اگر با خودتان میگویید «چرا من نمیتونم برم سفر؟» یا «کاش جای اون بودم»، این افکار امکان پذیر تبدیل حس بیانگیزگی، سرخوردگی یا حتی افسردگی خفیف بشود.
چه باید کرد؟ نیازی نیست سفر شما پرزرقوبرق یا دور باشد. حتی یک سفر مختصر یکروزه به دل طبیعت، یا اقامت در شهری نزدیک با حالوهوای متفاوت، میتواند همان جادویی باشد که حالتان را عوض کند.
۷. انگیزهتان را از دست دادهاید و هیچ چیز خوشحالتان نمیکند
صبحها سخت بیدار میشوید، روزها را با بیحوصلگی میگذرانید و شبها حس میکنید که هیچ دستاوردی نداشتهاید؟ از کار کردن رضایت ندارید؟ نمیدانید برای چه کار و زندگیمیکنید؟
اگر فعالیتهایی که قبلاً دوست داشتید، اکنون بیمعنی شدهاند، این یعنی «جرقهی درونی» خراب شده است. این چرخه به روغنکاری نیاز دارد.
زنگ خطر: بیتفاوتی نسبت به زندگی، حس پوچی، افت خلاقیت، و میل به انزوا.
چه باید کرد؟ تعطیلات، فرصتی برای بازآفرینی و اشکار کردن مجددی شور و شوق درونیست. بعضی اوقات دور شدن از تکرارهای روزمره علتمیبشود مجدد قدر کوچکترین لذتها را بدانید.
۸. آخرین سفر یا مرخصیتان را برای نمیآورید
اگر نمیتوانید به یاد بیاورید آخرین باری که از محیط کار یا مسئولیتهای خانوادگی فاصله گرفتهاید، کی بوده، بعد قطعاً زمان بسیاریست که یک استراحت واقعی نداشتید. باید مرخصی بگیرید و از کار و مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی فاصله بگیرید.
زنگ خطر: روزها برایتان یکی شدهاند، خاطراتتان محدود به کار و خانه است، و زندگیتان دیگر رنگ و طراوت قبل را ندارد.
چه باید کرد؟ برنامهریزی برای یک سفر حتی مختصرزمان، میتواند یک خاطرهی تازه و انرژیقسمت برای ذهن شما بسازد. هر چه سریعتر، بهتر.
۹. روزهای تعطیل هم حالتان را خوب نمیکند
اگر روزهای تعطیل و آخر هفتهها هم به جای شوق و اسایش، با خستگی، بیحوصلگی یا بیبرنامگی میگذرد، یعنی بدن و ذهنتان به استراحت عمیقتری نیاز دارند. شما باید چند روز مرخصی بگیرید و به یک تعطیلات واقعی بروید.
زنگ خطر: زمانهایی که تنها برنامهی روز تعطیلتان لم دادن جلوی تلویزیون یا چرخیدن بیمقصد در شبکههای اجتماعی است، مشخص می کند انرژیتان به طور کامل تحلیل رفته.
چه باید کرد؟ یک تعطیلات واقعی، حتی اگر مختصر باشد، به شما پشتیبانی میکند تا «تفریح واقعی» را مجدد توانایی کنید. نشاط، تحرک و تعامل با طبیعت یا محیط تازه، چیزهایی می باشند که به شما جان مجدد خواهند داد.
۱۰. مدام با خودتان غر میزنید: «فقط این هفته رو تحمل کن»
اگر خودتان را با قولهای موقتی آرام میکنیدو میگوید «فقط این پروژه رو تموم کنم»، «بذار ماه تموم شه»، یا «از شنبه اغاز میکنم»، باید بدانید این استراتژی همیشه جواب نمیدهد. بعضی اوقات شما به یک استراحت خوب و یک اغاز تازه واقعی نیاز دارید.
زنگ خطر: هنگامی به طور مزمن استراحت را عقب میاندازید، در واقع دارید به بدن و روانتان صدمه میزنید و گمان فرسودگی شغلی، کم شدن کارکرد و افسردگی افزایش مییابد.
چه باید کرد؟ به جای انبار کردن مرخصیها و موکول کردن اسایش به آینده، همین اکنون برای چند روز تعطیلات برنامهریزی کنید. بدنتان با لیاقتی مراقبت «الان» است، نه «بعداً».
رفتن به تعطیلات: فرصتی برای نفس کشیدن
تعطیلات یک کار تجملی نیست، بلکه فرصتی برای نفس کشیدن، تجدید قوا و روحیه است. تعطیلات فرصتی برای خلوت با خود و شنیدن صدای خودتان است، صدایی که در سختی و شلوغیهای روزمره گم میبشود.
اگر حتی دو یا سه مورد از نشانههای بالا را در خودتان دیدید، به جای نادیده گرفتنشان، به خودتان بگویید: «من لیاقت یک استراحت ساده را دارم.»
نظر شما چیست؟ هیچ کدام از این نشانهها را دارید؟ در صورت داشتن این نشانههای به تعطیلات میروید؟
فرمول نشاط و مثبتاندیشی را یاد بگیرید و با افسردگی خداحافظی کنید
دسته بندی مطالب