۱۵ شاهکار سینمایی نهان در رابطه دوران جنگ سرد_اسپایدر

نوشته و ویرایش شده توسط تیم اسپایدر
جنگ سرد (۱۹۹۱-۱۹۴۷) یکی از طویل ترین درگیری های تاریخ می بود. این «جنگ» که عمدتاً از طریق رقابتهای اقتصادی، جاسوسی و پروپاگاندایی انجام میشد، ایالات متحده آمریکا را در روبه رو اتحاد جماهیر شوروی قرار داد و متحدان آنها همه انها در آن شرکت داشتند. هر دو سرزمین به یکدیگر بی مطمعن بودند، و به این علت، سالها مواظب پشت سر خود بودند، در حالی که تلاش میکردند از یک جنگ همه عیار که به اندازه جنگ جهانی دوم تبدیل ویرانی بشود، اجتناب کنند. ده ها فیلم درمورد جنگ سرد ساخته شده که تعداد بسیاری از آن ها شناخته شده می باشند، اما چندین مورد دیگر با وجود داشتن برخی از دلنشین ترین داستان ها و قیمت های تولیدی عالی، هیچ زمان به همان سطح از محبوبیت دست اشکار نکردند. فهرستی که در ادامه تهیه کرده ایم برخی از بهترین اما کمتر دیده شده ترین فیلم های با نوشته جنگ سرد را در بر می گیرد.
۱۰ سریال دلنشین و پرتنش در رابطه دوران جنگ سرد؛ از Tannbach تا Deutschland 83
۲۰ فیلم برتر تاریخ سینما در رابطه دوران جنگ سرد؛ از The Tunnel تا Bridge Of Spies
۱۵ فیلم کمتر شناخته شده اما دیدنی در رابطه دوران جنگ سرد
- ۱۵- Firefox (۱۹۸۲)
- ۱۴- K-19: The Widowmaker (۲۰۲۲)
- ۱۳- Ice Station Zebra (۱۹۶۸)
- ۱۲- Our Man in Havana (۱۹۵۹)
- ۱۱- Charlie Wilson’s War (۲۰۰۷)
- ۱۰- Spies Like Us (۱۹۸۵)
- ۹- Balloon (۲۰۱۸)
- ۸- Pickup on South Street (۱۹۵۳)
- ۷- Trumbo (۲۰۱۵)
- ۶- The Russia House (۱۹۹۰)
- ۵- The Falcon and the Snowman (۱۹۸۵)
- ۴- The Confession (۱۹۷۰)
- ۳- Barbara (۲۰۱۲)
- ۲- Balkan Spy (۱۹۸۴)
- ۱- The Bedford Incident (۱۹۶۵)

۱۵- Firefox (۱۹۸۲)
در اوج جنگ سرد، حسادت بین دو ابرقدرت تقریباً کودکانه می بود، و در فایرفاکس، آمریکا سپس از این که فهمید می بشود اتحاد جماهیر شوروی یک جت جنگنده خاص (با اسم رمز “فایرفاکس”) دارد که می تواند به شدت ۶ ماخ برسد، رادارها نمی توانند آن را شناسایی کنند و سلاح هایی حمل می کند که با منفعت گیری از رابط کامپیوتری مغزی کنترل می شوند، دچار حسادت می بشود. به این علت، سرگرد اسبق نیروی هوایی ایالات متحده، میچل گانت (کلینت ایستوود) ماموریت دارد که به طور مخفیانه داخل قلمرو دشمن شده و آن را بدزدد.
او گفت و گو های بسیاری در رابطه این که آیا کلینت ایستوود به گفتن کارگردان بهتر عمل کرده یا به گفتن بازیگر وجود دارد. فایرفاکس برای هر دو طرف او گفت و گو استدلال های قوی اراعه می کند. نبردهای هوایی همه انها به زیبایی فیلمبرداری شده و هیچ تفاوتی با آنهایی که در فیلم های مدرنd همانند Top Gun: Maverick و Devotion دیده می بشود، ندارند. ایستوود نیز “چهره گاوچرانی” عبوس خود را نگه داری کرده که به تماشاگران یادآوری می کند که مخاطرات زیاد بوده و چیزی برای لبخند زدن وجود ندارد. علاوه بر این، این فیلم بینش های مهمی در رابطه کار مخالفان شوروی اراعه کرده و نشان می دهد که چطور فعالیت های آنها به آمریکا پشتیبانی کرد تا همیشه یک قدم جلوتر از رقیب خود باشد.

۱۴- K-19: The Widowmaker (۲۰۰۲)
فیلم K-19: The Widowmaker ساخته کاترین بیگلو در رابطه کاپیتان الکسی وستریکوف (هریسون فورد)، افسر بلندپایه نیروی دریایی روسیه است که ماموریت دارد اولین زیردریایی حامل موشک بالستیک هستهای اتحاد جماهیر شوروی را به دریا ببرد. در طول سفر، رآکتور مهم خراب می بشود که کاپیتان زیردریایی را در رقابت با زمان برای جلوگیری از یک فاجعه هسته ای قرار می دهد.
چند آزادی خلاقانه نسبت به داستان واقعی این زیردریایی هسته ای به کار گرفته شده است، اما کی-۱۹: ویدومیکر یک عکس معتبر از رویدادهای واقعی است. بیگلو از نزدیک با برخی از افسران بازمانده مرتبط با حادثه این زیردریایی همکاری داشت و حتی به آنها بلیت نمایش فیلم را داد. هیچ یک از آنها در رابطه نحوه نمایش شخصیت ها و رویدادهای فیلم شکایتی نداشتند. علاوه بر آن، این فیلم چالشهایی را که ناشی از دوراهیهای اخلاقی و میهنپرستی در زمان درگیریهای جهانی است، بازدید میکند. وستریکوف با یک تصمیم دشوار در رابطه این که آیا مردانش را نجات دهد یا برخی از آنها را قربانی کند تا مطمعن حاصل بشود که اتحاد جماهیر شوروی در جنگ سرد پیشتاز بماند، روبه رو می گردد، و این علتمیبشود که او با افسران همکار خود دچار بشود. در آخر، نتیجه چندان خوشایند نیست.

۱۳- Ice Station Zebra (۱۹۶۸)
از جان استرجس عمدتاً به گفتن یکی از بهترین کارگردانان سینمای وسترن یاد می بشود و تعداد بسیاری از سینماگران از این حقیقت غافل می باشند که او وقتی فیلمی با نوشته جنگ سرد، ایستگاه قطبی زبرا، را ساخته است. در این فیلم، یک زیردریایی ایالات متحده به قطب شمال فرستاده می بشود تا یک چراغ تاریکخانه عکاسی متعلق به روس ها را که مملو از عکس های پایگاه های نظامی آمریکایی است، اشکار کند. با این حال، ماموریت انچه که برنامه ریزی شده، پیش نمی رود.
رمان آلیستر مکلین با همین گفتن- که فیلم از آن اقتباس شده است – عمدتاً یک داستان تریلر و کم یا بدون اکشن است. جان استرجس با تزریق مقادیر بسیاری عناصر اکشن و جاسوسی، این نوشته را در فیلم تحول می دهد و بدین ترتیب آن را برای طرفداران ژانرهای گوناگون دلنشین تر می کند. تماشاگران به طور خاص سکانس نبرد زیر آب و اکشن نهایی در فضای یخی قطب شمال را زیاد دلنشین خواهند یافت.

۱۲- Our Man in Havana (۱۹۵۹)
با نگاه کردن به گفتن فیلم، بینندگان می توانند به راحتی بفهمند که در مامور ما در هاوانا چه چیزی انتظار آن ها است. قهرمان داستان جیم ورمولد (الک گینس)، یک مهاجر بریتانیایی ساکن کوباست. او مشتاق است تا با خرید یک اسب رابطه خود را با دخترش بهبود بخشد، اما پزو کوبایی کافی در جیبش نیست تا این رویا را به حقیقت تبدیل کند. به زودی به او نظر می بشود تا جاسوس بریتانیا باشد و اطلاعاتی در رابطه روابط کوبا و شوروی به دست آورد. او مقاومت در برابر این نظر را سخت می یابد و می پذیرد.
داستان منبع مهم این فیلم، رمان گراهام گرین، زیاد خوب است، و فیلم با متعهد ماندن به محتویات و حال و هوای منبع مهم، از آن بهتر می بشود. این کتاب آنقدر خوب است که آلفرد هیچکاک تلاش کرد حقوقش را بدست آورد اما این رقابت را به کارول رید اهدا کرد. می توان استدلال کرد که شخص مناسبی مسئولیت ساخت این فیلم را بر مسئولیت گرفت چون رید همان نابغه ای است که فیلم مرد سوم (The Third Man) را ساخت. اکثر فیلمهای مربوط به جنگ سرد «سرد» و پرتنش می باشند، اما رید با اراعه برداشتی هجوآمیز، به سادگی همه ظرافتهای این درگیری را به عکس میکشد. تعداد بسیاری از نقشه ها به نتایج خندهداری منجر خواهد شد، به این علت مخاطبان در طول زمان زمان پخش ۱۰۷ دقیقهای این فیلم زیاد خواهند خندید.

۱۱- Charlie Wilson’s War (۲۰۰۷)
جنگ چارلی ویلسون تاثییر مایک نیکولز، داستان واقعی چارلی ویلسون (تام هنکس) نماینده کنگره آمریکا را روایت میکند که کوششهای او به سقوط اتحاد جماهیر شوروی در طول جنگ سرد پشتیبانی کرد. در این فیلم، ویلسون با تاجر تگزاسی، جوآن هرینگ (جولیا رابرتز) و مامور فعال سیا، گاست آوراکوتوس (فیلیپ سیمور هافمن) همکاری می کند. این سه شخصیت که برنامه های جهانی اتحاد جماهیر شوروی را خنثی می کنند، می تواند برای آخر دادن به نفوذ آنها نقش کلیدی داشته باشند، به این علت آنها اغاز به پشتیبانی مالی به مجاهدین افغان در مبارزه با ارتش سرخ شوروی می کنند.
جنگ چارلی ویلسون یک فیلم با صداقتی بیرحمانه است. این فیلم به وضوح نشان می دهد که پشتیبانی های مالی ایالات متحده به جنگجویان افغان نقش مهمی در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی داشت، اما این چنین بر این باور عمده پافشاری می کند که همین حمایتمنجر به ظهور اسامه بن لادن و طالبان شد. به این علت، این یک داستان گیرا از عواقب تصمیمات و افتخار است که مخاطبان را در رابطه سپاس از چارلی یا متنفر بودن از او سردرگم می کند.

۱۰- Spies Like Us (۱۹۸۵)
جاسوسانی همانند ما نیز دعوا اتحاد جماهیر شوروی به خاورمیانه را بازدید می کند، یقیناً به شیوه ای کمیک. در این فیلم، دو دوست بعد از خسته شدن از کار روزانه خود، خواست جاسوس شدن می کنند. این دو در ادامه به پاکستان فرستاده شده و آنجا فهمید می شوند که از آنها به گفتن طعمه برای منحرف کردن نیروهای روسیه منفعت گیری شده تا به یک تیم حرفه ای تر سیا اجازه دهند تا ماموریت خود را انجام دهد.
کارگردان جان لندیس که بهخاطر فیلمهای کمدی تحسینشدهاش شناخته میبشود، هم دیالوگهای عالی و هم لحظات کمدی تعداد بسیاری را در این فیلم گنجانده است، که این فیلم را به یکی از فیلمهای کمدی جاسوسی تبدیل می کند که با مطمعن می توان تماشای آن را به دیگران پیشنهاد کرد. هنگامی که یک بازجوی روسی تهدید می کند که اگر دو قهرمان داستان ماموریت خود را آشکار نکنند، “انگشتی را قطع خواهد کرد”، یکی از آنها می پرسد: “مال من یا تو؟” این چنین دیالوگ های احمقانه ای در سراسر فیلم وجود دارد که تماشای آن را حتی برای افرادی که به جنگ سرد اهمیتی نمی دهند لذت قسمت می سازد. علاوه بر این، موسیقی متن، که شامل یک آهنگ اختصاصی از پل مک کارتنی نیز هست، زیاد دلنشین است.

۹- Balloon (۲۰۱۸)
در طول جنگ سرد، آلمان غربی تحت کنترل آمریکا از استانداردهای زندگی بهتری نسبت به آلمان شرقی تحت کنترل شوروی برخوردار می بود. به این علت تعداد بسیاری از مردم در قسمت شرقی پرده آهنین مایل به زندگی در غرب بودند، و در سپتامبر ۱۹۷۹، دو خانواده با منفعت گیری از بالون هوای گرم، فرار متهورانه ای به آن سوی دیوار کردند. داستان آنها در فیلم بالون پوشش داده می بشود.
مایکل هربیگ، کارگردان آلمانی از تحمیل گفتمان سیاسی بر مخاطبان اجتناب می کند، به این علت بالون داستان سرکوب یا بی ثباتی اقتصادی نیست. این فیلم زیاد تر یک ماجراجویی است و زمان روایت آن زیاد تر به برنامه ریزی و اجرای نقشه این فرار شگفت تعلق دارد. مقاومت و شجاعت این دو خانواده الهام قسمت است، هرچند پیاده کردن موفق این نقشه برایشان ساده نیست. تنها بعد از تلاش دوم است که آنها با پیروزی به سمت دیگر می روال.

۸- Pickup on South Street (۱۹۵۳)
در جیب بر خیابان جنوبی، یک خلاف کوچک به پیامدهای جدی ختم می بشود. جیب بر، اسکیپ مک کوی، یک فاحشه را مقصد قرار داده و کیف او را می دزدد، غافل از این که این کیف حاوی یک میکروفیلم پر از اطلاعات طبقه بندی شده است که قرار بوده به کمونیست ها تحویل داده بشود. به زودی، او فهمید می بشود که توسط چهره های مرموزی تحت تعقیب قرار گرفته است.
جیب بر خیابان جنوبی از طریق شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه اش در دوران جنگ سرد به اوج کیفیت خود می رسد. این فیلم، مک کارتییسم (گسترش تبلیغات ضد شوروی در ایالات متحده) را محکوم می کند و در عین حال نشان می دهد که جنگ سرد چطور بر مردم عادی تأثیر گذاشته است. این فیلم در زمان اکران اولیه زیاد او گفت و گو برانگیز می بود، از این رو به شدت سانسور شده و انتشار کردن نامنسجمی داشت. جی. ادگار هوور، رئیس افسانهای زمان اف بی آی، حتی ساموئل فولر، کارگردان فیلم را به یک جلسه فراخواند تا به او بگوید که از فیلمش متنفر است. در فرانسه، همه ارجاعات حاضر در فیلم به جاسوسی و کمونیسم در طول فرآیند دوبله حذف و با ارجاع به مواد مخدر جانشین شد. به این دلایل، هر عاشق فیلم کنجکاوی باید نگاهی به این فیلم بیندازد و ببیند که این همه سانسور و خشم به چه خاطر بوده است.

۷- Trumbo (۲۰۱۵)
ترومبو یک فیلم الزامی در رابطه هنر داستان سرایی است، در عین حال یک درام بی نقص در رابطه دوران جنگ سرد نیز هست. در این فیلم، برایان کرانستون نقش دالتون ترومبو را بازی میکند، فیلمنامهنویسی که در دهههای ۴۰ و ۵۰ محبوبیت بسیاری اشکار کرد اما حرفه اش به علت باورها سیاسیاش خراب شد. او متهم به نوشتن داستانهای فرعی می بود که مردم را برای حمایتاز کمونیسم تحت تأثیر قرار میداد، به این علت به گفتن یکی از «ده هالیوودی» در لیست سیاه قرار گرفت.
کرانستون همان حس و حال شخصیت هوسی و برآشفته ای را اراعه می دهد که طرفداران در بریکینگ بد از او دیدند. اگرچه ترومبو در باکس آفیس ناکامی خورد و در بین عموم مردم مورد دقت قرار نگرفت، اما این بازیگر برای بازی خود در آن نامزدی بهترین بازیگر مرد اسکار را بدست آورد. خود داستان نیز تاثیرگذار بوده، و شامل صحنههایی است که امکان پذیر ساختگی باشند، اما تا این مدت به شکلی بی نقص در درون این هرج و مرج جای میگیرند. تماشای دوست ترومبو که نقاشی ونسان ون گوگ خود را به منظور تامین هزینه های وکیل برای او به هراج می گذارد یا مرگ های ناگهانی یا نادیدن گرفته شدن این نمایشنامه نویس توسط دوستان سابقی که تنها می خواستند از حرفه خود محافظت کنند، زیاد تاثیرگذار است.

۶- The Russia House (۱۹۹۰)
یک ناشر انگلیسی به نام بارلی بلر (شان کانری) در سفر به مسکو دست نوشته ای را کشف می کند که نقشه های هسته ای اتحاد جماهیر شوروی را توضیح می دهد. سیا و امآی۶ به شدت بلر را موظف میکنند تا از سردبیرش، کاتیا اورلووا (میشل فایفر) جاسوسی کند، اما بهجای انجام کاری که از او خواسته میبشود، بلر به او دل بسته و اغاز به محافظت از او میکند.
مقدار دقت فرد اسکپیسی، فیلمساز استرالیایی به جزئیات در فیلم خانه روسی زیاد قابل دقت است. حتی موسیقی متن فیلم ترکیبی دلنشین از موسیقی کلاسیک روسی و جاز است. داستان نیز بدون هیچ مشکلی در انسجام پیش می رود. به هر حال، این فیلم بر پایه رمانی از جان لو کاره ساخته شده است، نویسندهای که در رابطه ژانر جاسوسی هیچ زمان نادرست نرفته است. علاوه بر این، مخاطبان از قوس های مربوط به روابط عاشقانه لذت خواهند برد، که یادآور این مسئله است که بعضی اوقات اوقات ارتباطات انسانی مهم تر از مسئولیت های روزمره می باشند.

۵- The Falcon and the Snowman (۱۹۸۵)
به لطف فیلم ها و رسانه های عمومی، جاسوسی همیشه بی نقص ترین حرفه به نظر می رسد، اما حقیقت هایی وجود دارد که نشان می دهد آنقدرها هم که به نظر می رسد حرفه ای لاکچری نیست. در شاهین و آدم برفی، کریستوفر بویس به لطف ارتباطات پدرش در یک مرکز ارتباطات سازمان سیا شغلی اشکار می کند، اما به زودی از نحوه اداره کار این آژانس سرخورده می بشود. او به گفتن یک عمل از روی نارضایتی، راه پرخطر فروش اطلاعات به شوروی را انتخاب می کند.
جان شلزینگر، از فیلمسازان موج نو سینمای بریتانیا، کاگردانی این فیلم را بر مسئولیت دارد. او بهگفتن فردی که برای تزریق داستانهای فرعی شگفت انگیز در روایت های معمولی شهرت داشت، با تمرکز نه فقطً بر روی بویل، بلکه بر روی دوستش، داوتون لی، فیلم خود را دلنشینتر میکند. لی یک فروشنده مواد مخدر است که “مردی را می شناسد که مردی دیگر را می شناسد.” تامین کنندگان مکزیکی او نیز با ماموران کا گ ب مرتبط می باشند، به این علت او به بویس در فروش اسرار سری پشتیبانی می کند. همانطور که انتظار می رود، رفتارهای نادرست او برای هر دوی آنها مشکل ساز می بشود.

۴- The Confession (۱۹۷۰)
اعتراف (L’aveu) در دهه ۱۹۵۰ در چکسلواکی روایت می بشود، جایی که آرتور لودویک، وزیر امور خارجه سرزمین زندگی خوبی را با همسرش لیز می گذراند، تا وقتی که فهمید می بشود تحت نظارت است. قبل از این که بفهمد نوشته چیست، توسط ماموران دولتی دستگیر میبشود که به طور مداوم او را شکنجه میکنند تا بتواند در رابطه روابط ادعاییاش با غرب، وی را وادار به اعتراف کنند.
در کل، اعتراف فیلمی با مقصد است. مقصد آن محکوم کردن نقض حقوق بشر، کمونیسم و توتالیتاریسم است. هر فردی که فیلم را تماشا می کند، ناگزیر از نحوه حرکت با لودویک عصبانی می بشود. او را شستشوی مغزی می دهند و از خواب محروم می کنند تا او را وادار به تسلیم شدن و اعتراف کنند. علاوه بر این، کارگردان کوستا گارواس (که زیاد تر برای فیلم های سیاسی پرجزییات خود مشهور است) برای جذب مخاطب بر تعداد بی شماری از سبک های فیلمبرداری متکی است. فلش بک های غافلگیرکننده ای در این فیلم وجود دارد که علتمی بشود روایت فیلم برای مدتی از صحنه های شکنجه وحشیانه و نورهای سایه دار دور بشود، چیزی که به برجسته کردن فضای تاریک فیلم پشتیبانی می کند.

۳- Barbara (۲۰۱۲)
باربارا ساخته کریستین پتزولد، داستان پزشکی به نام باربارا را جستوجو می کند که بعد از اراعه یک خواست رسمی برای ترک آلمان شرقی، از یک موقعیت ارشد در یک بیمارستان در برلین شرقی به یک موقعیت دون پایه در یک بیمارستان روستایی نزدیک دریای بالتیک منتقل می بشود. آنجا، باربارا به طور مداوم توسط اشتازی (پلیس مخفی دولت آلمان شرقی) مورد اذیت و آزار قرار می گیرد، به این علت او اغاز به کشیدن نقشه ای برای فرار به آلمان غربی می کند.
نینا هاس (که زیاد تر برای نقش آلنا در سریال جاسوسی تام کلنسی جک رایان از شبکه پرایم ویدیو شناخته می بشود) به شکل بی نقصی تغییرات تدریجی شخصیت و شرایط روحی او را به عکس می کشد. حالات و حرکات چهره او نشان دهنده معضلاتی درونی است که باربارا با آن روبه رو می بشود. بخشی از او می خواهد در کنار بیمارانش بماند، اما بخشی دیگر خواهان زندگی بهتری است. هاس بار همه فیلم را روی شانه هایش حمل می کند. در نتیجه همه چیز خوب پیش می رود.

۲- Balkan Spy (۱۹۸۴)
تنبیه سخت تبدیل هراس از ارتکاب همان نادرست یا معاشرت با هر قانون شکنی می بشود. این نوشته به بهترین وجه در فیلم جاسوس بالکانی نشان داده میبشود، جایی که ایلیا چووروویچ، شهروند صرب، که قبلاً برای عقاید سیاسیاش زندانی شده است، بعد از دیدن سرنخ هایی مبنی بر این که امکان پذیر همسایه اش یک عامل خارجی باشد، پارانوئید میبشود. به این علت او اغاز به جاسوسی از این همسایه مشکوک می کند تا اطلاعات کافی را جمع آوری کرده و بتواند به مقامات تحویل دهد.
جاسوس بالکانی نشان می دهد که چطور قوانین سختگیرانه و پروپاگاندا تبدیل پارانویا در تعداد بسیاری از کشورهای تحت کنترل شوروی شد و علتگردید که مردم به جستوجو “دشمنان همسایه” باشند، در حالی که تعداد بسیاری از آنها حتی وجود نداشتند. از آنجایی که فیلم یک کمدی است، چووروویچ تصمیمات ناخوشایند و در عین حال خندهدار بسیاری میگیرد. او ورودی های خانهاش را تحکیم میکند و حتی یک سگ نگهبان میخرد، تنها برای این که نکند «سوپر جاسوس» تصمیم به دعوا به او بگیرد. و هنگامی که تصادفاً در برخورد با یک ماشین جراحت اندکی بر می دارد، آن را به گفتن یک سوء تصمیم تعبیر کرده و دیوانه تر می بشود.

۱- The Bedford Incident (۱۹۶۵)
در طول جنگ سرد، قانون مشترکی که هر دو طرف جستوجو می کردند، اجتناب از جنگ مستقیم با دشمن می بود. در حادثه بدفورد، کاپیتان یک کشتی نیروی دریایی ایالات متحده بعد از مشاهده یک زیردریایی شوروی در حال گشت زنی در همان منطقه، به نوعی این دستورالعمل را فراموش می کند. او که مشتاق کاری جدی است، رویارویی مستقیم با زیردریایی شوروی را انتخاب می کند و بن مانسفورد (سیدنی پوآتیه) را که برای مصاحبه با او در کشتی وجود دارد، وحشت زده می کند.
حادثه بدفورد دقت را به سختی روانی که نیروهای ارتش در طول جنگ سرد با آن دست و پنجه نرم کردند، جلب می کند. تعداد بسیاری از آنها ترجیح میدادند درگیریای را ترجیح می دادند که با نبردهای واقعی همراه باشد، تا درگیریای که فقطً شامل این می بود که حواسشان به پشت سرشان می می بود و در شرایطی که در شرایط بغرنج و خطرناکی قرار داشتند، تنها قوت خود را در برابر دشمن نگه داری کنند بدون این که داخل نبردی مستقیم شوند.
دسته بندی مطالب