بلاهایی که زخم های روانی کودکی در بزرگسالی سرمان می آورد_اسپایدر

نوشته و ویرایش شده توسط تیم اسپایدر
کد خبر: ۲۶۵۵۸۳
تاریخ انتشار کردن: پنجشنبه ۰۴ مرداد ۱۴۰۳ – ۰۸:۰۲
به نقل از بهداشت نیوز، ازمایش ها تلخ دوران کودکی، همانند آزار و اذیت، خشونت، طلاق، فقر و فقدان، میتوانند اثرات مخربی بر سلامت روان، عاطفی و جسمی افراد در بزرگسالی داشته باشند. این ازمایش ها میتوانند تبدیل مشکلات مختلفی از جمله افسردگی، اضطراب، PTSD، سوء مصرف مواد، مشکلات رفتاری، و مشکلات در روابط شوند. در ادامه، به چند روایت از توانایی تلخ افراد در دوران کودکی میپردازیم:
روایت اول:
«من در کودکی توسط پدرم مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگرفتم. این توانایی وحشتناکی می بود که تا به امروز بر زندگی من سایه افکنده است. من از مطمعن به دیگران میترسم، با اضطراب و افسردگی دست و پنجه نرم میکنم، و در روابطم با دیگران مشکل دارم. تا این مدت هم در حال تلاش برای التیام زخمهای قبل خود هستم.»
روایت دوم:
«والدین من همیشه در حال دعوا و مشاجره بودند. آنها به ندرت به من دقت میکردند و از نظر عاطفی از من حمایتنمیکردند. من حس تنهایی و بیارزشی میکردم. این ازمایش ها تبدیل مطمعن به نفس پایین و عزت نفس ضعیف در من شده است. »
روایت سوم:
«پدر و مادرم وقتی که من فقط ۵ سال داشتم از هم جدا شدند. این توانایی زیاد سختی برای من می بود. من حس میکردم که خانوادهام از هم پاشیده شده است. من دچار اضطراب جدایی و هراس از رها شدن شدم. این مشکلات تا به امروز بر روابط من با دیگران تاثییر گذاشته است.»
روایت چهارم:
«ما در یک خانواده فقیر زندگی میکردیم. من همیشه حس میکردم که از بقیه بچهها افتدارم. ما نمیتوانستیم لباسها و اسباببازیهای تازه بخریم، و به سفر نمیرفتیم. من حس شرم و حقارت میکردم. این ازمایش ها تبدیل عزت نفس پایین و مشکلات در روابط اجتماعی من شده است.»
روایت پنجم:
«مادر من وقتی که من ۱۰ ساله بودم بر تاثییر بیماری فوت کرد. این فقدان عظیمی برای من می بود. من حس غم، خشم و تنهایی میکردم. این توانایی تبدیل افسردگی و اضطراب در من شده است. من تا این مدت هم نتوانستم با غم و اندوه خود کنار بیاییم.»
صدمههای روانی ناشی از ازمایش ها تلخ دوران کودکی به طور گستردهای بر زندگی بزرگسالی تاثییر میگذارند و این نوشته در روایتهای افراد با ازمایش ها شبیه به وضوح دیده میبشود. دکتر سیما قدرتی، رواندرمانگر و استاد دانشگاه نیز با اذعان به این قضیه معتقد است که ازمایش ها تلخ دوران کودکی میتوانند بهطور قابل توجهی بر سلامت روان و کیفیت زندگی فرد در بزرگسالی تأثیر بگذارند.او می گوید:«هر اتفاق بزرگ منفی و صدمهزا در دوران کودکی به منزله یک تروما یا صدمه روانی است و این قضیه ابعاد گوناگون زندگی آن فرد را تحت تاثییر قرار میدهد.»
تأثیرات عمیق زخمهای روانی دوران کودکی بر زندگی بزرگسالی
دکتر سیما قدرتی با ذکر مثالهایی به بازتاب زخمهای روانی دوران کودکی در بزرگسالی میپردازد و میگوید:«هنگامی فردی در سن کودکی اتفاق بزرگی همانند طلاق والدین را توانایی میکند و دچار ترومای روانی میبشود، این قضیه جنبههای گوناگون زندگی کودک را تحت تأثیر قرار میدهد و سپس از این با والدینی زندگی خواهد کرد که به نوعی صدمه دیدند، حال روحی خوبی ندارند و در نتیجه آن مراقبتی که باید و احتمالا از کودک به عمل نمیآید؛ یا برای مثالً والدینی که مشکلات اقتصادی دارند، این والدین به شکلهای گوناگون دچار این مشکل خواهد شد و احتمالا ناچار باشند ساعتهای طویل کار کنند یا نیازهای مهم کودکشان را نمی توانند فراهم کنند. به این علت، این کودک با یک افتمحبتی بزرگ میبشود و این میتواند در سنین کودکی به منزله یک زخم روانی باشد.»
او اظهار میکند: «خاصیت زخمهای روانی این است که افراد را در زندگی بزرگسالی دچار میکند؛ لذا اگر برای ترمیم این زخمها عمل بهموقع انجام نشود، فرد با این زخم روانی داخل زندگی بزرگسالی میبشود و این قضیه رابطه فرد با دیگران را تحتتأثیر قرار میدهد.»
اختلالات روانشناختی ناشی از صدمههای دوران کودکی
به حرف های قدرتی، یکی از با اهمیت ترین اثراتی که ازمایش ها تلخ به لحاظ روانی میتواند روی کودک داشته باشد، ابتلا به انواع اختلالات روانشناختی همانند افسردگی، اضطراب، اختلال شخصیت و… در بزرگسالی است. این چنین ازمایش ها تلخ دوران کودکی بُعد عاطفی زندگی افراد در بزرگسالی را تحتتأثیر قرار میدهد.
این روانشناس پافشاری میکند: «افرادی که در دوران کودکی مشکلاتهای سختی را پشت سر گذاشتند زیاد تر با این حس بزرگ خواهد شد که دنیا جای امن و نشاط نیست و خطر هر لحظه در کمین ماست و این خطرناکترین حس برای یک کودک است.»
او افزود: «این حس علتمیبشود تا کودک مدام با هراس زندگی کند؛ هراس ازدستدادن یا هراس از سوءاستفاده دیگران از او و فریبخوردن. این نگاه خطرناک است؛ چون فرد در بزرگسالی با آدمهای اطراف خود بهطوری حرکت میکند که گویی هر لحظه میخواهند او را فریب دهند، رهایش کنند و از او سوءاستفاده نمایند.»
قدرتی در تشریح برخورد کودکان صدمهدیده با دیگران در بزرگسالی میگوید: «طبق معمولً اینگونه افراد در بزرگسالی به دو صورت امکان پذیر حرکت کنند؛ یا جلب آدمهایی خواهد شد که خاصیتشان لطمهزدن به دیگران است؛ چون این الگو را در کودکی داشته و به آن عادت کرده است، یا اگر افرادی به سمتشان بروند که آدمهای نسبتاً سالمی می باشند چون فرد یک الگوی حرکت بیمارگونهای دارد بهطوری در آن رابطه حرکت میکند که فرد روبه رو سپس از یک زمان خسته میبشود؛ برای مثالً دائم او را چک میکند؛ چون حس میکند فرد روبه رو هر لحظه او را رها میکند، افترا میگوید یا فریب میدهد.»
چطور میتوان اثرات منفی ازمایش ها تلخ کودکی در بزرگسالی را افت داد؟
قدرتی در جواب به این سوال میگوید: «یکی از با اهمیت ترین چیزها این است که از نظر روانشناختی فرد را مورد بازدید قرار دهیم و به او پشتیبانی کنیم تا رد پای اتفاقات قبل را در زندگی جاری خود بتواند اشکار کند تا فهمید بشود که چه مقدار از رفتارهای جاری او تحتتأثیر آن زخم و آسیبی است که درگذشته دیده است.»
او پافشاری میکند: «اگرچه آگاهی پیداکردن از تأثیر ازمایش ها تلخ قبل در رفتارهای جاریمان دردناک است؛ اما میتواند از تکرار این چرخه معیوب جلوگیری کرده و به فرد پشتیبانی کند تا با کسب توانایی با مشکلات جاری خود مقابله کند.»
قدرتی بخشی از تأثیر ازمایش ها تلخ کودکی در دوران بزرگسالی را فهمید والدین دانست و افزود: «متأسفانه ما ناظر رشد بچههایی هستیم که انگار چندین دفعه مورد صدمه قرار میگیرند؛ یکبار بهخاطر آن اتفاق بیرونی که برایشان افتاده و یکبار هم بهخاطر ناآگاهی والدین و این که نمیدانند هنگامی کودک دچار تروما میبشود چطور به او پشتیبانی کنند که به لحاظ روانی بتواند آن شرایط را پشت سر بگذارد؛ لذا یک قضیه مهمی که میتواند پشتیبانی کند که ما جلوی تجارب تلخ دوران کودکی و انتقال اینها به دوران بزرگسالی را بگیریم این است که پدرها و مادرها اولاً روی خودشان و روی روابط زوجیشان کار کنند، ثانیاً تواناییهای فرزندپروری را یاد بگیرند؛ این تواناییها پشتیبانی میکند که کودکشان را با آگاهی بزرگ کنند و نگذارند که بهخاطر حتی آن اتفاقاتی که احتمالا کنترلشان دست ما نیست بچهها صدمه ببینند.»
منبع: ایرنا
دسته بندی مطالب