بلایی که جستوجوی پیروزی به جای شادمانی سرمان می آورد/ چطور با اضطراب رابطه برقرار کنیم؟

به نقل از بهداشت نیوز، متخصصان در آمریکا میگویند که بیماری اضطراب در این سرزمین در سالهای تازه زیاد افزایش یافته است و سالانه بیشتر از یکسوم بزرگسالان دچار آن خواهد شد.
به نظر کارشناسان و متخصصان حوزه سلامت روان، اضطراب بهخودیخود امری ناخوشایند و منفی نیست بلکه به سرشت و طبیعت انسان در موقع حس خطر و به تلاش برای بقا مربوط میبشود. به نظر آنها، نیازی نیست از شر اضطراب خلاص شویم بلکه باید یاد بگیریم چطور با آن کنار بیاییم و در مواقعی که این حس طویل شده و شکل بیماری اشکار میکند از متخصص برای مدیریت صحیح آن پشتیبانی بگیریم.
جستوجوی پیروزی به جای شادمانی
بنابر گزارش «یواسای تودی»، کارشناسان اعتقاد دارند زندگی امروزی و مدرن، تعریف انسان از قیمتها را تحول داده است. زندگی مدرن و امروزی و گسترش فناوری و رقابت در اندوخته به افزایش اضطراب دامن زده است.
کشورهای اندوختهداری همانند آمریکا به دستاوردهای بیرونی همانند ثروت و شهرت ارج مینهند اما از طرف دیگر در دقت به دستاوردهای درونی نظیر خودسازی و ارامش عاطفی ناکام ماندهاند.
همین محرکهای اجتماعی علتشده است افراد به جستوجوی تحسین و تایید دیگران باشند و رشد حقیقی شخصیت خودشان را فدای این مسیر کنند. در نهایت، برآورده نشدن انتظاراتشان به اضطراب درونی دامن میزند.
متخصصان میگویند: ما جنبههای انسانی را فراموش کردهایم و تنها در جستوجوی خوشحال شدن هستیم که از قضا همین امر به سلامت روان صدمه میزند.
احتمالا با همین توضیح فهمید شویم که چرا جوانان در قیاس با افراد مسن، زیاد تر دچار اضطراب خواهد شد.
باید یاد بگیریم چطور با اضطراب کنار بیاییم
«دیوید رزمارین»، بنیانگذار مرکز اضطراب در آمریکا میگوید: دید ما به اضطراب کاملا نادرست است. به غلط فکر میکنیم که حتی مقدار کم اضطراب هم بیماری یا نابهنجاری است.
او اصرار میکند: به جای تلاش برای خلاص شدن از شر اضطراب، باید نوع ربط با آن را تحول دهیم.
رزمارین، نویسنده کتاب «شکوفایی با اضطراب» میگوید: اضطراب نوعی عکس العمل طبیعی به خطر، استرس یا اتفاقای تازه است.
حس تحریک شدن عصبی معمولی وقتی به اختلال اضطراب تبدیل میبشود که شخص مدام بترسد یا از موقعیتهایی که او را تحریک و علائم اضطراب را تشدید میکند بخواهد دوری کند.
اختلال اضطراب در چند دهه تازه به بیشترین مقدار رسیده است.
به نظر برخی، وجود مدام در شبکههای اجتماعی و خواندن ۲۴ ساعته خبرها در آنها و نیز قیاسای که نسبت به افراد دیگر به وجود میآید، سرچشمه این اضطراب است.
اما متخصصان اعتقاد دارند سرچشمه مهم اضطراب فراتر از اینها است.
به نقل از روزنامه ایندیپندنت، دکتر «جاستین کی» در «نیوجرسی» میگوید: در جوامعی همانند آمریکا به مردم میآموزند که اضطراب غیرطبیعی است و همین علتمیبشود که اغاز تحمل افراد پایین بیاید.
او در اینباره توضیح میدهد: افراد به علت اضطراب داشتن خودشان را سرزنش میکنند و اضطراب را فاجعهآمیز میپندارند و همین خودش اضطراب را شدیدتر میکند و این دور باطل ادامه مییابد.
کمالگرایی مرا به سمت اختلال اضطراب سوق داد!
«متیو مکهیل» ۳۴ ساله که مدیر قسمت قیمتگذاری و سود در شرکتی در نیوجرسی است از توانایی اضطرابش در اغاز دهه ۲۰ سالگیاش میگوید.
او اصرار میکند: نزدیک به ۱۰ سال پیش، کمالگرایی و سختی برای موفق شدن در بین همسالان مرا به سمت اختلال اضطراب سوق داد.
او در ادامه افزود: مقصد من بالا رفتن مداوم از نردبان پیروزی و پیشی گرفتن از فرد دیگر می بود.
حس ناامنی و فشارهای درونی مکهیل را از پا درآورده می بود بهطوری که او حتی برای انجام کارهای روزانه همانند خرید از فروشگاه یا رستوران رفتن، دچار مشکل شده می بود.
او میگوید: دچار حالتی شده بودم که یا جنگ می بود یا فرار.
متیو مکهیل بعد از سالها درمان و روانکاوی فهمید شد که سلامت روانی و عاطفی بر پیروزی حرفهای ارجحیت دارد.
شیوه روانکاوی رویارویی یا روبه رودرمانی به او پشتیبانی کرد تا با بزرگترین ترسش یعنی «ناکامی»، رودررو بشود.
او اکنون پذیرفته است که ناکامی بخشی از طبیعت زندگی انسان است. اشکالی ندارد اگر بعضی اوقات حس خوبی نداریم.
چطور با اضطراب رابطه برقرار کنیم؟
احتمالا در قبل این قضیه که اضطراب داشتن لزوما بد نیست نقل شده باشد اما اکنون، نوشته مهم این است که چطور در موقعیتهای اضطرابآور خود را مدیریت کنیم و با اضطراب کنار بیاییم.
به پیشنهاد متخصصان و کارشناسان، راه حلهای درمانشناختی رفتاری و راه حلهای متفاوت دیگر به مردم پشتیبانی میکنند که بپذیرند زندگی را نمیبشود پیشبینی کرد و حساسیت عصبی یا تسلط نداشتن بر موقعیت در برخی موارد چندان هم بد نیست.
دکتر «کیا رای پرویت»، متخصص روانشناسی میگوید: مردم میخواهند حس خوبی داشته باشند و هنگامی این چنین احساسی ندارند، عصبی خواهد شد. در حالی که حس خوب نداشتن علت بر نادرست بودن شیوه زندگی یا کارکرد نیست و این چنین این ایده کمالگرایانه که باید همیشه موفق باشیم و حالمان خوب باشد ما را مضطربتر میکند.
منبع: ایسنا