۲۵۰ اسم پسر دلنشین برای پسر شما: لیست کامل اسم پسرانه (۱۴۰۴)_اسپایدر

 
نوشته و ویرایش شده توسط تیم اسپایدر
انتخاب نام برای فرزند، یکی از شیرینترین و در عین حال چالشبرانگیزترین مرحله های زندگی والدین است؛ نامی که نه تنها بخشی از هویت کودک میبشود، بلکه میتواند بر شخصیت، مطمعن به نفس و حتی روابط اجتماعی او تأثیر بگذارد. اگر به جستوجو «اسم پسرانه» دلنشین و خاص هستید.
نمایش
مطابق آمار ثبت احوال ایران در سال ۲۰۲۵، نامهایی همانند امیرحسین، محمد و علی هم چنان در صدر محبوبترینها نامهای پسرانه قرار دارند؛ اما روندها مشخص می کند والدین به سمت اسامی خاصتر همانند آرشام، رهام و ماهان گرایش اشکار کردهاند.
چرا انتخاب اسم پسر مهم است؟
نامگذاری فرزند فقط یک رسم نیست؛ بلکه میتواند پایهای برای شکلگیری شخصیت او باشد. اسامی ایرانی زیاد تر ریشه در تاریخ، فرهنگ، طبیعت و باورهای دینی دارند و میتوانند الهامقسمت باشند؛ برای مثال، نامی همانند «آرش» یادآور قهرمانی و فداکاری است. از دیدگاه روانشناختی، انتخاب نامی که آسان تلفظ بشود و معنی مثبت داشته باشد، میتواند مطمعن به نفس کودک را افزایش دهد؛ در حالی که اسامی پیچیده یا با معانی منفی امکان پذیر علتتمسخر یا عدم پذیرفتن اجتماعی شوند. این چنین، مطابق تحقیقات، کودکانی با اسامی بی همتا زیاد تر خلاقتر و جدا گانهتر رشد میکنند؛ اما باید اعتدال برقرار بشود تا نام بیشتر از حد شگفت نباشد.
در سالهای تازه، والدین ایرانی به ترکیب اسامی سنتی با مدرن روی آوردهاند؛ برای مثالً «امیرسام» یا «ماهور». آمار مشخص می کند که در ۲۰۲۵، بیشتر از ۴۰ درصد والدین اسامی با ریشه فارسی باستان را ترجیح خواهند داد؛ این روال نه تنها به نگه داری فرهنگ پشتیبانی میکند، بلکه نام را برای نسلهای آینده ماندگار میسازد. در ادامه، به بازدید تاریخچه این اسامی میپردازیم تا فهمیدن عمیقتری از ریشهها به دست آورید.
تاریخچه اسامی ایرانی پسرانه: از ایران باستان تا امروز
اسامی ایرانی ریشه در تمدن هزاران ساله دارند؛ از دوران هخامنشیان و اشکانیان تا عصر ساسانی و اسلامی. برای مثال، نامهایی همانند «داریوش» (نگهدارنده نیکی) از پادشاهان هخامنشی الهام گرفته شده و نماد قوت و عدل است. در شاهنامه فردوسی، اسامی پهلوانی همانند «رستم» یا «بیژن» برجسته می باشند که نشاندهنده شجاعت و وفاداریاند؛ این کتاب منبع غنی برای اسامی اصیل است.
بعد از اسلام، اسامی مذهبی همانند «محمد» و «علی» ترویج یافتند؛ اما ریشههای فارسی نگه داری شد و ترکیبهایی همانند «امیرعلی» تشکیل گردید. در دوران مدرن، با تأثیر فرهنگ جهانی، اسامی مختصر و خاص همانند «آرسین» یا «کارن» محبوب شدهاند؛ این تکامل مشخص می کند چطور اسامی ایرانی با زمان سازگار خواهد شد، در حالی که اصالت خود را نگه داری میکنند. اکنون بیایید به لیست کامل برسیم که با دستهبندیهای متنوع، جستجوی شما را آسان میکند.
لیست کامل بیشتر از ۲۵۰ اسم پسرانه دلنشین
برای سهولت، لیست را به دستهبندیهای محبوب تقسیم کردهایم؛ هر دسته شامل ۲۰ تا ۴۰ اسم است و کل لیست بیشتر از ۲۰۰ مورد را پوشش میدهد (تکراریها حذف شده). معانی بر پایه منبع های معتبر همانند فرهنگ لغت دهخدا و سایتهای نامگذاری استخراج شدهاند. ما توضیحات کوتاهی برای هر دسته اضافه کردهایم تا قیمت افزوده بیشتری تشکیل کنیم.
۱. اسم پسر خاص و تک
این اسامی بی همتا می باشند و کمتر شنیده خواهد شد؛ ایدهآل برای والدینی که میخواهند فرزندشان نامی نزدیک داشته باشد، بدون این که بیشتر از حد پیچیده باشد.
- آبان: آبها، ماه هشتم شمسی.
- آذرباد: نگهبان آتش.
- آرسان: پسر اردشیر دوم.
- آرسین: پسر آریایی.
- آرکا: مایه مطمعن.
- ارشک: جانشین اردشیر سوم.
- اردوان: نگهبان درستکاران.
- بامداد: صبح، پدر مزدک.
- باهر: درخشان.
- بهدین: پیرو آیین زرتشتی.
- پارسیا: اهل پارس.
- پرشان: رزمجو.
- تکین: پهلوان دلاور.
- توحید: یگانه دانستن خدا.
- ثاقب: فروزان، هوشیار.
- جانیار: پشتیبانیدهنده جان.
- جویا: جستجوکننده.
- چاوه: گرامی.
- چکاد: قله کوه.
- خاوین: پاکسرشت.
- خرمشاد: شاداب.
- داتیس: سردار ماد.
- دادمر: عدلدوست.
- زامیاد: نام روز بیست و هشتم.
- راوین: دارای شکوه.
- ایلدنیز: پادشاه دریا.
- تاشین: محکم همچون صخره.
- هیرمان: بهیادماندنی.
۲. اسم پسر سنگین و شیک ایرانی

اسامی باکلاس و اصیل که حس قوت و زیبایی خواهند داد؛ مناسب خانوادههای سنتی اما مدرن، با ریشه در تاریخ ایران باستان.
- ارسام: دارای زور خرس.
- ارشیا: تخت شاهان.
- اشکان: پاک و درستکار
- ارمیا: بزرگداشتهشده، پیامبر بنیاسرائیل.
- ادیب: دانشمند، بافرهنگ.
- الیا: خدای من یهوه است.
- امیرسام: امیر آتش.
- امیرعلی: حاکم بزرگ.
- ایلیا: خداوند خدای من است.
- آبان: فرشته آب.
- آبتین: پدر فریدون.
- آتیلا: چابک، شجاع.
- آتین: تازه، نو.
- آدرین: آتشین.
- آراد: فرشته دین.
- آراز: قهرمان طایفه آس.
- آرتا: پاک، مقدس.
- آرتین: پاک و مقدس.
- آرشام: سرسبز.
- آرمین: مرد همیشه پیروز.
- بهراد: نیکیقسمت.
- بهروز: روزگار خوش.
- بهزاد: بزرگزاده.
- بندار: دارنده اصل.
- بهینا: منسوب به بهترین.
- بابک: پدر دوست.
- برسام: آتش بزرگ.
- بردیا: شجاع.
- بیژن: پهلوان ایرانی.
- پوریا: پر از دانش.
- تیام: چشمانم.
- تیرداد: داده تیر.
- دارا: دارنده.
- داریوش: نگهدارنده نیکی.
- رادمان: بخشنده.
- رامتین: اسایشدهنده.
- روزبه: خوشبخت.
- سروش: فرشته شنیدن.
- شاهان: منسوب به شاه.
- فرشید: درخشان.
۳. اسم پسر مختصر و خاص

اسامی مختصر، آسان برای تلفظ و بهیادماندنی؛ ایدهآل برای زندگی مدرن، جایی که سادگی برتری دارد.
- والا: گرامی، اصیل.
- رایین: سردار ساسانی.
- سورنا: سردار دلیر.
- کارن: جنگجو.
- ماتیار: یار مادر.
- دیاکو: نخستین پادشاه ماد.
- سورن: سردار ایرانی.
- برسام: آتش بزرگ.
- اهورا: هستیقسمت.
- بهیاد: بهترین یاد.
- سام: آتش.
- یونا: یونس (ع).
- هورام: پیرو نیکی.
- دیار: سرزمین.
- دیان: قاضی، حاکم.
- داوین: دامنه کوه.
- نامی: مشهور.
- برنا: جوان، دلاور.
- نیک: خوب، با لیاقت.
- مانی: اندیشمند.
- کاوان: صخره.
- هامین: تابستانی.
- مانیار: یار ماندگار.
- نیواد: شجاعت.
- کایا: صخره.
- ژیران: باهوش.
- ژوبین: نیزه کوچک.
- سامیار: ثروتمند.
- سینا: دانشمند.
- سپهر: آسمان.
۴. اسم پسر کردی

اسامی با ریشه کردی، قشنگ و فرهنگی؛ برای خانوادههای کردتبار یا علاقهمندان به تنوع قومی، که زیاد تر با طبیعت و شجاعت مرتبطاند.
الف
- آدان: سودمند، سودمند.
- آران: دارای طبیعت گرم، این چنین اسم شهری قدیمی که قباد آن را بنا کرد.
- آرتین: حرارت آتش، گرمای آتش.
- آرژین: آتش زندگی، گرمای زندگی.
- آرشین: دوست داشتنی.
- آرنا: آریایی نژاد.
- آری: آریایی، نام یکی از ایالات ایران قدیم.
- آریتما: نام یکی از سران ماد.
- آریز: نام کوهی در مسیر مریوان به سنندج.
- آرین: مرد آریایی، آریایی نژاد.
- آریوان: (آری: آتش + وان: نام شهری در ترکیه).
- آزا: سالم، سرحال و قبراق؛ نام یک پادشاه مانایی.
- آسو: افق.
- آکار: خلق و خو، اخلاق.
- آکام: سرانجام، نتیجه کار.
- آکو: قله کوه، مکان بلند، انسان با عظمت و مقتدر.
- آگا: آگاه، مطلع، با خبر.
- آمانج: مقصد، مقصد.
- آمیار: همکار، یاور.
- آنیموس: بی نیاز، قسمت ناهشیار یا خودِ درونیِ راستینِ هر فرد.
- آوات: امید و آرزو.
- آویر: آتش.
- آهیر: آتش.
ب
- بَهرام: پیروزگر، سیاره مریخ، نام چند تن از شاهان ساسانی.
- بُرزان: منسوب به شکوه و جلال و عظمت؛ جایگاه بلند، قوی.
- بارِزان: نامِ یک قوم که تاریخ آن به پیش از اسلام میرسد.
- بارمان: شخص محترم و لایقِ دارای روح بزرگ؛ از شخصیتهای شاهنامه.
- باشوان: نام کوهی در بانه، آشیانه.
- باشور: جنوب.
- باشوک: نوعی پرنده شکاری.
- باگرو: تندباد.
- باهوز: گردباد.
- برزام: نام جد مانی.
- برزآفرین: تشویق بزرگ.
- برزفر: دارای قامتی با شکوه، بلند پرواز.
- بروا: ایمان.
- بروسک: جرقه.
- بریار: عهد و پیمان.
- بلیسه: شعله، اخگر.
- بلیمەت: دلاور.
- بوبان: بهسوی بالا.
- بوتان: لهجهای در زبان کردی.
- بوران: بوران.
- بوژان: نمو کردن، شکوفا شدن، به خود بالیدن.
- بهنوش: گوارا، بهترین نوش دارو.
- بیکس: تنها و بدون حمایتکننده.
- بەتین: آتشین.
- بەرزان: بلندپایه.
- بەرهەم: ثمرە.
- بەلین: پیمان.
- بەهیز: قوی.
پ
- پارسیا: اهالی پارس.
- پشتیوان: پشتیبان.
- پشکو: شکوفە.
- پەژار: افسردەدل.
- پەشیو: هراسان و افسردەدل.
ت
- تَوار: پرنده.
چ
- چاوه: گرامی.
- چیا: کوهستان، کوه.
- چیاکو: کوه کوچک.
خ
- خاوین: پاک سرشت.
- خوشناو: نامدار، نیک نام.
د
- دادیار: حمایتکننده قانون، مجری عدل.
- داژیار: روزی، قوت.
- دالاهو: برگرفته از کوهی در کرمانشاه.
- دانیار: بخشندە.
- داوین: دامنه کوه.
- دیار: اشکار، سرزمین.
- دیاکو: بنیانگذار ایران و اولین پادشاه مادها.
- دیلمان: برگرفته از سرزمینی بین گیلان و مازندران.
- دیمەن: چشمانداز.
- دەرسیم: برگرفته از منطقه درسیم در ترکیه.
ر
- راژان: خوابیدن، جنبیدن گهواره.
- راژور: جایی بالا، حاکم.
- راشین: سر سبز و خرم و با طراوت.
- رامان: در شگفت.
- رامیار: اهل سیاست، سیاستمدار.
- راویژ: تدبیر.
- رزگار: رستگار، آزاد.
- روژبین: تماشاگری روز، راهنما به روشنایی.
- روژمان: روشن همانند روز.
- روژند: نور خورشید.
- روژهات: روزها.
- روژهلات: شرق.
- روژیار: آفتاب، زمانه.
- ریباز: راه و شیوه.
- ریبوار: رهگذر.
- ریبین: رهشناس، دوراندیش، آینده نگر.
- ریزان: داخل، ماهر.
- ریکەوت: کردی.
- ریناس: رهشناس.
- ریوان: رهگذر.
ز
- زاگروس: کوه زاگرس.
- زال: حکمران، چیره.
- زانا: دانا.
- زانکو: دانشگاه.
- زانیار: یار دانا و دانشمند.
- زریان: نام یک نوع باد، تندر، طوفان.
- زمناکو: نام کوهستانی در کردستان.
- زوراب: کردی.
- زوران: تلاش، کشتی.
- زیلان: نام گیاهی است یکساله و معطر.
ژ
- ژابیز: نام گیاهی دارویی (بومادران)، اشک آتش.
- ژاکان: پژمرده.
- ژان: نام روستایی در نزدیکی سنندج.
- ژاوەرو: ژاورود.
- ژوان: میعادگاه.
- ژیار: شهرنشینی، تمدن.
- ژیان: خشمناک و غضبناک؛ بیباک و شجاع.
- ژیر: هوشمند، همریشه با واژه «زیرک».
- ژیکان: قطره ی باران.
- ژیلوان: کوهنورد.
- ژیلەمۆ: اخگر.
- ژیوار: زندگی.
- ژیوان: نگهبان زندگی.
- ژیهات: کاردان، ماهر، با لیاقت، لایق.
س
- سَیوان: هاله اطراف ماه، سایبان.
- سارو: طوطی.
- ساکار: پاک و ساده.
- ساکو: کوه بدون گیاه؛ ساده و بی آلایش.
- سامران: نامی محلی، بلند و سر فراز.
- سانیار: حمایتکننده و پشتیبان، نام یکی از قبایل کرد.
- سایمان: همانند سایه.
- سردشت: مکانی رویایی همانند بهشت، نام شهری کردنشین.
- سوران: نام نوعی لهجه کردی.
- سه یوان: کوهی در ایلام.
- سیامند: نام کوهی است.
- سیپان: بلندی مانع باد، نام دو کوه در کردستان.
- سیروان: نام رودی در منطقه هورامان.
- سیوان: ماه.
- سەردار: سردار.
- سەرکەوت: پیروز.
ش
- شارو: بازمانده یا نهان.
- شالیار: همدم شاه.
- شاهو: نام کوه.
- شمِال: طوفان.
- شوان: شبان، چوپان.
ک
- کاردوخ: نامی برای قوم کرد.
- کاویار: مراد، آرزو.
- کژوان: کوهنورد.
گ
- گایار: یار بزرگ، یار قوی.
م
- ماردین: نام منطقه ای کرد نشین در ترکیه.
- ماژان: بزرگان.
- ماهور: تابناک.
ن
- نیوان: مرد دلیر، شجاع، پهلوان.
- نیهاد: نهاد، سرشت، طبیعت، بنیاد.
و
- واتیار: سخنگو.
- وادیار: ظاهر امر.
- وارش: بارش، باریدن باران.
- وارو: رهگذر.
- وانیار: باسواد.
- وفران: در زبان کوردی ایلامی به معنی برف.
- ویس: نام شخصیتی در داستان ویس و رامین.
ه
- هاوار: فریاد.
- هاوراز: همراز.
- هاوری: همراه.
- هایکا: آرام، مرموز، از اسطورههای کردستان.
- هژار: بینوا، فقیر.
- هژیان: ارزنده، شایان قیمت.
- هستیار: حس کننده، ادیب.
- هفال: رفیق.
- هلکو: کوه کوچک، تپه.
- هلکوت: زمان، زمان.
- هلمت: دعوا، هجوم.
- هلموت: کنایه از کوهی که صعود به آن دشوار است.
- هوار: قشلاق.
- هوال: خبر، رفیق.
- هوتخش: صنعت گر.
- هوراز: دوست صمیمی.
- هورام: قشنگ رو، خوش رام.
- هورامان: منطقهایی در کردستان.
- هوران: مرغزار کوچک در کوهستان.
- هوزان: آوازەخوان.
- هوگر: انس گرفتن، عادت کردن.
- هولان: چوگان بازی.
- هیدی: آرام، آهسته.
- هیرا: فراخ، گسترده.
- هیرش: سختی، هجوم.
- هیرش: یورش، هجوم و دعوا.
- هیرو: نام گلی به زبان کردی (گل ختمی).
- هیژا: گرامی، با لیاقت، با قیمت.
- هیمن: آرام، موقر، شکیبا.
- هیوا: امید.
- هەردی: آمدن.
- هەژار: ندار و فقیر.
- هەلکەوت: فراز-رونده، چیره.
- هلگورد: بهترین جلودار.
- هەلو: آله، عقاب.
- هەندرین: نام کوهستانی در کردستان.
- هەوراز: فراز و نشیب.
- هەورام: برگرفته از اورامانی.
ی
- یَلکا: برادر پهلوان.
- یاشین: آذرخش.
۵. اسم پسر ترکی

اسامی ترکی استانبولی و آذری، پرطرفدار در مناطق ترکنشین ایران؛ زیاد تر با معانی قوی همانند شجاعت و رهبری آمیخته می باشند.
الف
- اَرحام: خویشان، کسان، بستگان، منسوبان به اختصاصی منسوبان نَسَبی، مهربانی کردن، مهر ورزیدن، بخشایش آوردن.
- اَرسلان: شیر، شیر درنده، اسد؛ از نامهای خاص ترکی؛ مرد شجاع و دلیر.
- اَصلان: برابر با اسلان به معنی شیر، شیر بیشه.
- اُکتای: نام پسر چنگیز؛ در ترکمنی به معنی نامدار، مشهور، بزرگ زاده، بزرگ منش.
- اُلدوز: اولدوز.
- اِلشن: نشاط ایل، حاکم، رهبر، حکمران یک منطقه.
- اتابک: پدربزرگ؛ در دوره قاجار، لقبی که به وزیران داده میشد؛ لقب هر یک از پادشاهان جدا گانه؛ فردی که پرورش فرزندان پادشاه و بزرگان را بر مسئولیت داشت.
- اختای: همانند نیزه، تیز.
- ارسمان: نام پهلوانی در کتاب سیرت جلال الدین.
- الچین: (ال (ترکی) + چین (فارسی))، ایلچین، برگزیده ایل.
- الدنیز: اقیانوس.
- الیار: یار و یاور ایل، دوست و رفیق ایل، یار شهر و ولایت، یاور خویشان.
- امیرارسلان: (عربی – ترکی) امیر و پادشاه شجاع و دلیر؛ قهرمان داستان مشهور فارسی از نقیب الممالک.
- امیراصلان: (عربی – ترکی) پادشاه چون شیر، حاکم دلاور، فرمانده و سردار چون شیر.
- امیربهادر: (عربی – ترکی) پادشاه شجاع و دلاور، امیر دلیر، سردار شجاع.
- امیرپاشا: (عربی – ترکی) از نامهای مرکب.
- ایلشَن: هم معنی با اِلشن.
- ایلقار: عهد و پیمان.
- ایلمان: سمبل ایل.
- ایلیاد: (ترکی – فارسی) یاد ایل، به یاد ایل؛ (در یونانی) منظومهی منسوب به هومر در شرح جنگ تروا.
- ایلیار: (ترکی ـ فارسی) دوست و رفیق ایل، یار و یاور ایل، محافظ خانواده.
- ائلمان: سنبل سرزمین و ملت، همانند مردم.
- آباقا: عمو، دوست؛ نام فرزند هلاکوخان مغول، دومین ایلخان مغول.
- آبرلی: (آبر (فارسی) + لی (ترکی)) دارای آبرو، آبرومند.
- آتا: پدربزرگ.
- آتاباللی: یادگار مانده از پدر بزرگ، مرد کوچک اندام.
- آتابای: (آتا (ترکی) + بای (چینی)) پدربزرگ، اسم یکی از طوایف بزرگ ترکمن.
- آتابیک: پدر بزرگ، مربی کودکان و شاهزادگان، اتابک.
- آتابیگ: لقب احترام برای خطاب کردن پیران، لقب مربیان شاهزادگان.
- آتاش: آداش، همنام.
- آتاقلیچ: شمشیر پدری.
- آتاگلدی: پدر آمد، پدر بزرگ آمد.
- آتامکین: همانند پدرم.
- آتان: پرتاب کننده.
- آتجان: فردی که بدن محکم و اندام محکمی دارد.
- آتسز: اسم سومین فرمانروای سلسه خوارزمشاهی.
- آتلی: سواره، صاحب اسب، اسب سوار.
- آتمش: عدد شصت که از اعداد مقدس است؛ این چنین پرتاب کردنی.
- آتیال: یال اسب، از اسامی مرسوم بین قبایل ترکمان.
- آتیجی: تیر انداز ماهر.
- آتیلا: چابک، شجاع.
- آداش: آتاش، همنام، هم اسم.
- آدی: امین تر، امانت دار تر.
- آدی گوزل: خوش نام، طبق معمول درمورد حضرت محمد (ص) بکار برده می بشود.
- آدیش: آذر، آتش، اخگر، شراره آتش.
- آذراوغلی: پسر آذربایجان.
- آذرتاش: (آذر (فارسی) + تاش (ترکی)) دو تن که اجاق و بخت یکسانی دارند.
- آراز: ارس؛ قهرمان منسوب به طایفه آس.
- آرخا: آرکا، مایه مطمعن و پیشتگرمی.
- آرکا: آرخ، مایه مطمعن و پیشتگرمی.
- آرویج: همیشه سبز، باطراوت، شاداب.
- آریتما: نام یکی از سران ماد.
- آلب: دلیر، پهلوان.
- آلب ارسلان: شیر شجاع، کنایه از مرد شجاع و نترس، نام یکی از پادشاهان سلجوقی.
- آلب تکین: مرد دلیر، نام مؤسس سلسله غزنویان.
- آلپ ارسلان: آلب ارسلان، شیر مرد، شیر شجاع.
- آلپ تکین: آلب تکین، مرد دلیر.
- آلتونتاش: (آلتون (طلا) + تاش (پسوند شباهت)) همانند طلا، زیباروی.
- آماندا: در امان تو، در پناه تو.
- آنیل: معروف، نامدار.
- آی بک: بت، صنم.
- آیتاش: همتای ماه، نام شخصی در دوره سامانیان.
- آیتغمش: زاده ماه.
- آیتکین: غلام ماه.
- آیتونا: در ترکی به معنی قشنگ و درخشان همانند ماه.
- آیخان: (آی + خان) پادشاه ماه.
- آیدین: شفاف و روشن، درخشنده همانند ماه.
- آیکان: (آی + قان) فردی که خونش همانند ماه شفاف و تمیز است، اصیل، نجیب.
- آیهان: آیخان، پادشاه ماه.
ب
- بَکتاش: فرماندهی یک گروه، بزرگ ایل؛ هر یک از خادمان و همراهان یک امیر.
- بِهتاش: شریک خوب، صاحب اخلاق و حرکت نیکو.
- بابر: ببر، لقب برخی از پادشاهان ترک.
- بهادر: دلیر و شجاع.
پ
- پارلا: درخشنده و نورانی.
ت
- تایماز: پابرجا، محکم.
- ترخان: در دوران مغول آنکه خان به او امتیاز اختصاصی میداده است.
- تکش: نام یکی از پادشاهان سلسله خوارزمشاهیان.
- تکین: پهلوان دلاور.
- تگین: تکین، پهلوان، دلاور.
- تورال: جاوید، همیشه زنده.
- توسن: اسب سرکش.
- توماج: چرم دباغی شده؛ تیماج.
- تیمور: آهن، فولاد؛ نام مؤسس سلسهی تیموریان.
- تیمورتاش: نام یکی از طوایف ترک.
چ
- چاووش: آن که پیشاپیش زائران با صدای بلند اشعار مذهبی میخواند.
خ
- خاقان: لقب پادشاهان چین و ترک، پادشاه.
د
- دایان: سرافرازی، تکیه گاه.
- دومان: مه، غبار.
س
- ساتکین: پیاله بزرگی که با آن شراب میخوردهاند، شراب، محبوب، مطلوب.
ش
- شانلی: افتخار آمیز؛ مشهور.
- شاهسون: (شاه (فارسی) + سون (ترکی)) شاه دوست، نام چند طایفه از طوایف ترک.
ط
- طرخان: از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار چینی در سپاه افراسیاب.
- طغرل: پرنده شکاری از خانواده باز.
ن
- نویان: امیر سپاه، شاهزاده، لقب سلاطین و بزرگان ترک.
۶. اسم پسر کمیاب ایرانی

اسامی نادر و اصیل که کمتر منفعت گیری خواهد شد؛ برای اختلاف، با ریشههای باستانی که کمتر شناختهشدهاند.
- ذاکر: ستایشکننده خدا.
- روزمهر: مهر تابناک.
- والا: گرامی.
- خداداد: عطای خداوند.
- خدابخش: بخشیده خدا.
- خدایار: یار خداوند.
- خسرو: پادشاه نیکنام.
- مهراب: تابش مهر.
- مهزیار: یار ماه.
- مهرزاد: زاده مهر و محبت، زاده خورشید.
- همایون: خجسته.
- هومان: نیکاندیش.
- هایکا: آرام.
- هاویار: یاور.
- ایلدنیز: پادشاه دریا.
- تاشین: صخرهوار.
- راوین: شکوهمند.
- ویهان: بهانه.
- آرشام: سردار ممتاز.
- پدرام: نیکو.
- سامیار: یار آتش.
- سامین: منسوب به سام.
- سبحان: پاک.
- سورنا: یرومند و قدرتمن و نام سردار مشهور ایرانی.
- شاهان: شاهانه.
۷. اسم پسر مذهبی

اسامی قرآنی و اسلامی؛ مناسب خانوادههای مذهبی، با معانی الهی و اخلاقی که اسایش میبخشند.
الف
- آراد: آرای، آراینده، بخشنده، سپید دست، جوان مرد، آراسته، نگاریده
- ارمیا: بزرگ داشته شده، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل
- امیرعلی: ترکیب دو اسم امیر و علی (پادشاه و بلندقدر)
- امیرعباس: ترکیب دو اسم امیر و عباس (پادشاه و شجاع)
- امیرحسین: ترکیب دو اسم امیر و حسین (پادشاه و نیکو)
- ایلیا: خداوند خدای من است، الیاس، نام یکی از پیامبران بنیاسرائیل و نام امیرالمؤمنین علی (ع)
- امیرطاها: ترکیب دو اسم امیر و طاها (فرمانروا و نام پیامبر اسلام (ص))
- اوستا: نام کتاب مقدس زرتشتیان
- یوسف: خواهد افزود، سوره دوازدهم قرآن کریم، نام پیامبر بنی اسرائیل
- احمدرضا: ترکیب دو اسم احمد و رضا (پسندیدهتر و راضی)
- امیرمهدی: ترکیب دو اسم امیر و مهدی (پادشاه و هدایت شده)
- آمین: برآور، بپذیر، اجابت کن، از نامهای خداوند
- امیر: فرمانروا، پادشاه، سردار
- ایمان: باور، گرایش، باور
- امین: امانتدار، معتمد، درستکار، از القاب پیامبر اسلام (ص)
- اویس: نام یکی از عارفان و پارسایان، از یاران پیامبر (ص)
- اسماعیل: شنونده و اطاعت کننده امر خدا، پیامبر بنی اسرائیل
- ادریس: درس خوانده، پیامبری که نام او دو بار در قرآن آمده
- احسان: بخشش، نیکویی
- احمد: زیاد ستودهتر، پسندیدهتر، نام پیامبر اسلام (ص)
- امین رضا: ترکیب دو اسم امین و رضا (امانتدار و راضی)
ب
- بنیامین: پسر دست راست من، آخرین پسر حضرت یعقوب (ع)
ت
- توحید: یگانه دانستن خداوند، یکتاپرستی
ح
- حیدر: شیر، دلاور، لقب حضرت علی (ع)
- حمیدرضا: ترکیب دو اسم حمید و رضا (ستوده و خشنودی)
- حامد: ستایشگر، سپاس گزار
- حمزه: شیر بیشه، نام عموی پیامبر اسلام (ص)
- حیدرعلی: ترکیب دو اسم حیدر و علی (دلاور و بلندمرتبه)
- حسام الدین: شمشیر دین
- حسان: بسیار نیکو، بسیار خوب
د
- دانیال: قضاوت خدا، خدا حاکم من است، نام یکی از چهار پیامبر بزرگ بنیاسرائیل
- دیان: قاضی، داور، حاکم، پاداش دهنده
- دیار: سرزمین، کشور، زادگاه
ر
- رضا: راضی، خوشدلی، راضی، نام امام هشتم شیعیان
س
- سجاد: زیاد سجده کننده، لقب امام چهارم شیعیان
- سوشیانت: نجات دهنده، منجی موعود در دین زرتشتی
- سلیمان: پر از سلامتی، از پیامبران بنی اسرائیل
- سعید: مبارک، سعادتمند، نیک بخت
- سلمان: سنگ بزرگ، سالم و مبّرا از عیب و نقص
ش
- شنتیا: فاتح، پیروز، از القاب حضرت علی (ع)
- شبیر: شیر کوچک
- شعیب: نام یکی از پیامبران، توشه دان
- شهاب الدین: نور دین
ص
- صالح: شایسته و درستکار، نام پیامبر قوم ثمود
- صادق: راست گو، راست و درست، لقب امام ششم شیعیان
- صهیب: آنکه سفیدی آن آمیخته با سرخی باشد
ط
- طوفان: جریان هوای زیاد شدید، غوغا
- طلحه: درختی خاردار
ع
- عماد: تکیهگاه، ستون
- کمیل: کامل، همه، نام یکی از اصحاب حضرت علی (ع)
- عمران: نام پدر حضرت مریم (س)
- عارف: دانا، آگاه، خدا شناس
- عمادرضا: ترکیب دو اسم عماد و رضا (تکیهگاه و راضی)
- علی اکبر: ترکیب دو اسم علی و اکبر (بلندقدر و بزرگتر)
- علی طاها: ترکیب دو اسم علی و طاها (شریف و نام پیامبر)
- علی عرشیا: ترکیب دو اسم علی و عرشیا (شریف و ملکوتی)
- علی سا: همانند علی، علی وار
- عدنان: نام یکی از اجداد پیامبر اسلام (ص)
- عطا: بخشش، انعام
- عبدالواحد: بنده خدای یکتا
ق
- قیس: اندازه کردن
- قاسم: تکه کننده، نام فرزند امام حسن (ع)
ک
- کرار: دعوا کننده، لقب امیر المومنین علی (ع)
- کبریا: عظمت، بزرگی
م
- محمد حسین: ترکیب دو اسم محمد و حسین (ستوده و نیکو)
- مهدیار: محافظ و نگهبان سرزمین، یار حضرت مهدی (عج)
- محمد صدرا: ترکیب دو اسم محمد و صدرا (ستوده و بلندمرتبه)
- متین: با وقار، محکم، محکم
- محمد رضا: ترکیبی از دو اسم محمد و رضا (ستوده و راضی)
- محمد متین: ترکیبی از دو اسم محمد و متین (ستوده و باوقار)
- معراج: عروج، بالا رفتن
- محمد آراد: ترکیب دو اسم محمد و آراد (ستوده و بخشنده)
- محمد جواد: ترکیب دو اسم محمد و جواد (ستوده و بخشنده)
- ماهد: گستراننده، یکی از نامهای خداوند
- میعاد: محل و زمان قرار ملاقات
- محمد سبحان: ترکیب دو اسم محمد و سبحان (ستوده و پاک)
- مهزیار: مازیار
- محمد نیکان: ترکیب دو اسم محمد و نیکان (ستوده و نیکو)
- محمد آیین: ترکیب دو اسم محمد و آیین (ستوده و رسم)
- محمد ماهان: ترکیب دو اسم محمد و ماهان (ستوده و منسوب به ماه)
- محمد مهراد: ترکیب دو اسم محمد و مهراد (ستوده و جوانمرد)
- مهدی یار: یار حضرت مهدی (عج)
- محمد سینا: ترکیب دو اسم محمد و سینا (ستوده و دانشمند)
- محمد کسرا: ترکیب دو اسم محمد و کسرا (ستوده و خسرو)
- مهدی: هدایت شده، نام امام زمان (عج)
- میراث: ارث
- منیب: برگشت کننده به سوی حق
- محمد سام: ترکیب دو اسم محمد و سام (ستوده و از شخصیتهای شاهنامه)
- محمد پاشا: ترکیب دو اسم محمد و پاشا (ستوده و بزرگ)
- محمد رسول: ترکیب دو اسم محمد و رسول (ستوده و فرستاده)
- محمد صالح: ترکیب دو اسم محمد و صالح (ستوده و نیکوکار)
- مبین: روشن، آشکار کننده
- محمد مهدیار: ترکیب دو اسم محمد و مهدیار (ستوده و محافظ)
- محمد ارسلان: ترکیب دو اسم محمد و ارسلان (ستوده و شجاع)
- محمد ایلیا: ترکیب دو اسم محمد و ایلیا (ستوده و الیاس)
- محمد مسیحا: ترکیب دو اسم محمد و مسیحا (ستوده و لقب حضرت عیسی)
- محمد آریا: ترکیب دو اسم محمد و آریا (ستوده و نجیب)
- محمد کیان: ترکیب دو اسم محمد و کیان (ستوده و پادشاهان)
- محمد حسن: ترکیب دو اسم محمد و حسن (ستوده و نیکو)
- محمد علی: ترکیب دو اسم محمد و علی (ستوده و بلندمرتبه)
- محمد حیدر: ترکیب دو اسم محمد و حیدر (ستوده و دلاور)
- محمد زمان: ترکیب دو اسم محمد و زمان (ستوده و روزگار)
- محمد فاضل: ترکیب دو اسم محمد و فاضل (ستوده و نیکو)
- محمد معراج: ترکیب دو اسم محمد و معراج (ستوده و عروج)
- محمد معین: ترکیب دو اسم محمد و معین (ستوده و کمک کننده)
- محمد حسان: ترکیب دو اسم محمد و حسان (ستوده و زیاد نیکو)
- محمد ماکان: ترکیب دو اسم محمد و ماکان (ستوده و شجاع)
- محب: دوستدار
- مهدی رضا: ترکیب دو اسم مهدی و رضا (هدایت شده و راضی)
- محمد طارق: ترکیب دو اسم محمد و طارق (ستوده و ستاره)
- ماجد: بزرگوار، بخشنده
- محمد ارمیا: ترکیب دو اسم محمد و ارمیا (ستوده و بزرگ داشته شده)
- محمد یزدان: ترکیب دو اسم محمد و یزدان (ستوده و خداوند)
- محمد آرتین: ترکیب دو اسم محمد و آرتین (ستوده و پاک)
- محمد سهیل: ترکیب دو اسم محمد و سهیل (ستوده و نام ستارهای درخشان)
- محمد عباس: ترکیب دو اسم محمد و عباس (ستوده و دلیر)
- محمد فرحان: ترکیب دو اسم محمد و فرحان (ستوده و شاد)
- محمد فواد: ترکیب دو اسم محمد و فواد (ستوده و قلب)
- محمد مصطفی: ترکیب دو اسم محمد و مصطفی (ستوده و برگزیده)
- محمد نبی: ترکیبی از دو اسم محمد و نبی (ستوده و پیغمبر)
- محمد هادی: ترکیبی از دو اسم محمد و هادی (ستوده و راهنما)
- محمد آرتا: ترکیب دو اسم محمد و آرتا (ستوده و پاک)
- محمدسدیس: ترکیب دو اسم محمد و سدیس (ستوده و نام یک قبیله)
- معیدرضا: ترکیب دو اسم معید و رضا (باتجربه و راضی)
- محمد میکائیل: ترکیب دو اسم محمد و میکائیل (ستوده و نام فرشته)
- محمد یوسف: ترکیب دو اسم محمد و یوسف (ستوده و خواهد افزود)
- محمد کاظم: ترکیب دو اسم محمد و کاظم (ستوده و بردبار)
- محمد مجتبی: ترکیب دو اسم محمد و مجتبی (ستوده و برگزیده)
- موسی: از آب گرفته شده، نام پیغمبر بنی اسرائیل
- مصباح: چراغ
- مجتبی: برگزیده، پسندیده، لقب امام دوم شیعیان
- مرتضی: راضی شده، برگزیده، لقب امیرالمؤمنین علی (ع)
- معز: عزت دهنده، گرامی دارنده
- مدثر: جامه در سر کشیده، نام سورهای در قرآن
- محراب: قبله، عبادتگاه
ن
- نوید رضا: ترکیب دو اسم نوید و رضا (مژده و راضی)
ف
- فواد: دل، قلب
ی
- یونس: کبوتر، نام سورهای در قرآن، نام یکی از پیامبران
- یحیی: زنده کننده، زندگی قسمت
- یاسر: آسان، راحت
۸. اسم پسر الهامگرفته از طبیعت

این اسامی با ریشه در طبیعت ایران همانند کوهها، رودها و آسمان را شامل میبشود؛ ایدهآل برای والدینی که به محیط زیست علاقهمندند و میخواهند نامی آرام و طبیعی انتخاب کنند.
- ماهان: منسوب به ماه، روشن.
- ماهور: تپههای دامنه کوه.
- بهرام: پیروزمند، سیاره مریخ.
- تابان: درخشان همانند خورشید.
- تاراز: کوهستانی.
- توسکا: درخت کنار رود.
- دریان: دریایی.
- زاگرس: رشتهکوه زاگرس.
- البرز: کوه البرز.
- دماوند: کوه دماوند.
- ارس: رود ارس.
- کارون: رود کارون.
- سپند: مقدس، گیاه مقدس.
- سرو: درخت سرو، نماد استقامت.
- بادام: درخت بادام.
- انار: میوه انار، نماد بسیاری.
- زرین: طلایی، همانند برگهای پاییزی.
- سبزین: سبز، همانند جنگل.
- آفتاب: خورشید.
- باران: باران.
- باد: باد.
- رودین: منسوب به رود.
- کوهیار: یار کوه.
نکات روانشناختی و کاربردی برای انتخاب اسم پسر
از دیدگاه روانشناسی، نام میتواند بر خودپنداره کودک تأثیر بگذارد؛ برای مثال، اسامی با معانی مثبت همانند «بهروز» (روزگار خوش) میتوانند حس خوشبینی تشکیل کنند؛ اما اسامی سختتلفظ امکان پذیر علتانزوا شوند. نکات کلیدی عبارتاند از:
- هماهنگی با فامیلی: نامی انتخاب کنید که با نام خانوادگی همآهنگ باشد؛ همانند «آرشام محمدی».
- معنی و ریشه: همیشه معنی را چک کنید تا مثبت باشد؛ از منبع های معتبر منفعت گیری کنید تا از معانی منفی اجتناب بشود.
- شهرت و محبوبیت: اسامی زیاد محبوب همانند «محمد» امکان پذیر تکراری باشند؛ اما اسامی خاص میتوانند اختلاف تشکیل کنند؛ بازدید کنید آیا نام یادآور خاطره خوبی است یا نه.
- توافق والدین: هر دو والد باید موافق باشند؛ اگر تردید دارید، گزینه را حذف کنید.
- ثبت احوال: اسامی باید مجاز باشند؛ لیستهای کمیاب را از سایت ثبت احوال بازدید کنید.
- ترکیبی: همانند امیرعلی یا محمدطاها برای ترکیب سنتی و مدرن.
جواب به سوالات شما درمورد انتخاب اسم پسرانه
👶 چرا انتخاب اسم پسر برای کودک اهمیت بسیاری دارد؟
انتخاب نام فرزند فقطً یک رسم نیست؛ بلکه میتواند پایهای برای شکلگیری شخصیت، مطمعن به نفس و حتی روابط اجتماعی او باشد. نامی با تلفظ آسان و معنی مثبت، خودپنداره مثبت کودک را تحکیم کرده و او را در مسیر رشد پشتیبانی میدهد.
📊 محبوبترین و پرطرفدارترین اسامی پسرانه در ایران در سال ۲۰۲۵ کدامند؟
مطابق آمار ثبت احوال ایران در سال ۲۰۲۵، نامهایی همانند امیرحسین، محمد و علی هم چنان در صدر محبوبترینها قرار دارند. در عین حال، روندهای تازه مشخص می کند والدین به سمت اسامی خاصتر و با ریشه فارسی باستان همانند آرشام، رهام و ماهان گرایش اشکار کردهاند.
💡 چه نکاتی را برای انتخاب بهترین اسم پسر باید در نظر گرفت؟
برای انتخابی آگاهانه، نکات کلیدی شامل هماهنگی نام با نام خانوادگی، داشتن معنی و ریشه مثبت، دقت به مقدار محبوبیت (خاص یا رایج)، توافق کامل والدین، مجاز بودن نام در ثبت احوال، و در نظر گرفتن تأثیرات فرهنگی و قومی است.
✨ آیا انتخاب اسامی خاص و تک برای پسر میتواند مشکلساز باشد؟
اسامی بی همتا میتوانند علتشوند کودکان خلاقتر و جدا گانهتر رشد کنند. اما باید اعتدال برقرار بشود تا نام بیشتر از حد شگفت یا سختتلفظ نباشد، چرا که امکان پذیر تبدیل تمسخر یا عدم پذیرفتن اجتماعی در آینده بشود.
📜 ریشههای تاریخی اسامی پسرانه ایرانی به چه دورههایی بازمیگردد؟
اسامی ایرانی ریشه در تمدن هزاران ساله دارند؛ از دوران باستان (هخامنشیان و ساسانیان با نامهایی همانند داریوش و رستم) تا عصر اسلامی (همانند محمد و علی) و دوران مدرن. این تکامل مشخص می کند که چطور اسامی ایرانی با زمان سازگار شده و اصالت خود را نگه داری کردهاند.
یک نام پسرانه ماندگار برای آیندهای روشن
انتخاب «اسم پسر» فرآیندی شخصی است که با عشق و دقت همراه میبشود؛ این لیست بیشتر از ۲۰۰ گزینه، همراه با معانی، دستهبندیها و نکات اضافی، امیدوارم راهنمای مفیدی برای شما بوده باشد. یادتان باشد، بهترین نام آن است که با قلب شما همخوانی داشته باشد و برای فرزندتان منبع افتخار بشود. اگر این مقاله سودمند می بود، آن را با دوستانتان به اشتراک بگذارید؛ و اگر سؤالی دارید، همانند نظر ترکیب اسامی یا جستجوی معنی دقیقتر، در قسمت نظرات بنویسید.
دسته بندی مطالب




